مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

برده ها

در خواب می بینند

تاج و تخت شاهان را

و در بیداری

مترسکی بیش نیستند

که با فریادها

زنده می شوند

قرقی ها

به این خانه تکانی

عادت کردند

جاسم ثعلبی (حسّانی) 26/10/1392



:: برچسب‌ها: مترسک ,
:: بازدید از این مطلب : 1940
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 1 بهمن 1392
.

مترسک تو زندگیم موذی شـــدی

یه  مگس نشستی در پیچ و خمــم

از دل آزاری دیگه بسه نکـــــــن

خسته شد از وزوزت ذهن و تنم

***

راه دوره این یکی بهانــــــه رو

گرمی هوا دیگه اضافه شــــــــد

نمی دونی فکر من داغون شــده

دل وجان از موندنت کلافه شــد

***

خسته ای برو آنسوی آسمـــــون

تویِ زندگیم شدی افســـــانه ای

بس کن آرامش بگیر از هر نفس

برو ول کن واقعاً دیوانـــــه ای

***

یادتِ امضاء نمودی برگ عشــــق

شکر کردی با اشاره  اون خــدات

خاطرت پیشم عزیزه گفتمــــت

حاضرم بمیرم و صد جون فـدات

***

چی شده بهونه کردی حرفِ دل

توی جاده دست فرمونت بــده

بی جهت کشیدی دل به حادثـه

یه تریلی صد تنی جونــت زده

***

دوس نداشتم ولی پوشیدم ســـیاه

از دست سوت و بازیت داور شدم

همه در میدونِ دفن لحظه هــات

زیر خاک و رفتنت باور شــــدم

***

زیرِ سایه ی درختی گم شــــــــدم

باز شد صندوق دل با خنده هــــات

بوی زیبایِ تو رو حس کـــــرده ام

خیس کرده گونه ام اشک چشات

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 27/05/1391

 

 

 



:: برچسب‌ها: مترسک ,
:: بازدید از این مطلب : 1651
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : جمعه 27 مرداد 1391
.

تو یه مارِ خال خالی ، تو دیوِ نیمه خســــته

می بینی زخمِ زبونت ، شیشه ی دلُ شکسته

 

حرفاتُ خیلی شنیدم ، پس کو اون قول و قرارت

همه رو با اون فریبا ، جا زدی توو کوله بـــــارت

 

روزِ اول گفته بودی ، ماه و خورشیدم توو دستت

تو جونم بخوای عزیزم ، فدایِ چشمایِ مستــــت

 

 اومدی کم کم توو کِشتی ، بار زدم اون خنده هاتُ

حالا به ساحل رسیدی ، می بینم من گریه هـــــاتُ

 

تا کجا با بی گناهی ، می کِشی من رو توو سختی

دلم ازین غصه پُر شد ، وای خدایِ من چه بختــی

 

ای پناهِ آخرینم ، بی صدا گِریَت یــه مرگِ

آرزو دارم بخندی ، فصلِ دیدارت چه رنگِ

 

یه مترسک تویِ باغی ، بی صدا موندی همیشه

تو گلی توو موجِ دریا ، واسِ من عشقی نمیشـه

 

جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 02/04/1391

 

 



:: برچسب‌ها: مترسک ,
:: بازدید از این مطلب : 1905
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : شنبه 3 تير 1391
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 89 صفحه بعد

صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی