صدایِ پایم شنیدی رهگـــذر
گریه ی قلبم ندیدی رهگــذر
پا زدی رو برگِ دلم تو چـرا
سفر نکن دلم خریدی رهگذر
***
با رفتنت دلم به داری کشیدی
تو رفتی واشکِ چشم رو ندیدی
خدا می دونه کشتی صدها نفر
عاطفه ها با قهرِ قلبت بریدی
***
نرو نرو عذابِ وجدان می گیری
یادت باشه تو مهرِ قلبم اسیـری
چترِ دلت رخنه گرفته بی دلـم
مثل یه غنچه بینوا می میــری
***
یادت باشه گفتم بمون وقتِ سحــر
تو جنگلها می گردی دنبالِ خطـــر
دلم شکستی رو دوشم بارِ تــــــو
بی من نرو تنها می مونی دربه در
***
از بچگی همسایه روبرو بودیـــــم
تو کوچه ها آوازِ زیبا سرودیـــــم
بگو چی شد یه دفعه گم شدی ازم
درِ جدایی بر دل و جان گشودیـم
***
باشه برو خداحافظ بر نگـــــرد
هوا برفی توی دلت خیلی ســرد
منم می مونم عاشقِ عکسِ تـــو
غرق شدم تو موجی از سیلی درد
***
می بخشمت به خاطر اون خدا
توی دلم نشستی درد و جــفا
از یاد تو قلبم و جـــارو زدم
درونِ قلبت بنویس بی وفــا
***
جاسم ثعلبی (حسّانی)06/11/1391
:: برچسبها:
رهگذر ,
:: بازدید از این مطلب : 1635
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1