مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 در غیابت ( تقدیم به روح پدرم)

در غیابت

تگرگ ها باریده بر سرم

از آسمانِ صاف دلتنگی

ابر نبود

تبسم غرق در ماتم

سدِ حرمت ها شکست

عاطفه ها خشکید

پناهگاه ها ویران

درحیاط خلوت

خزه ها روییدند

خوشی ها به تاریکی شب چسبید

التماس نابود شد

راههای فرار قفل بستند

بالونها در هوا پوکید

در مصیبت از دست دادنت

چشم ها تار می بینند

عنکبوت ها خون مکیدند

هلهله کنان

یکدست پریشان

دردِ دل ها را ربودند

از تابوت جسمت

قلب ها نعره کنان غرید

بر فرازِ تپه های قبرت

مشعلی بدست

آتشی در نیزارها

به حصارِ مظلومیت

 آمیختند

مهر و محبّت پاشید

در غروبت ای سفینه ی نوح

جاسم ثعلبی (حسّانی) 02/03/1392

 

 



:: برچسب‌ها: در غیابت ( تقدیم به روح پدرم) ,
:: بازدید از این مطلب : 1636
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : پنج شنبه 2 خرداد 1392
.

 تقلب

تو سکوتِ روزِ سختِ امتحان

دلمُ شکستی با تقلّبــــــت

با نگاهم تو شدی برگِ خزان

دور شدی ازم با این تقرّبت

***

من و شرمنده نکن با اون چشات

خسته میشم از هوای بندگـیت

با نگاهت مُردم و زنده شــــدم

باختم بازیِ عشق و زندگیــت

***

مثلِ شمعِ نصفِ شب بیخود نسوز

دلمُ آتیش زدی به خاطــــــرت

خاک و خاکستر شدم تـو راه تو

گنبدِ عشقم سپیدِ دفتــــــرت

***

بی طمع بخند تو این فضای بـاز

به دلم بگو چقدر دوســــم داری

هواست باشه عزیـــزم از دروغ

پرِ صندوقِ دلـــم درد و زاری

***

برگه ی عشقت بده برو بمــــیر

تو جوابِ قلبمُ سیاه نکـــــــن

نمره هات سرخِ تو برگِ امتحان

زندگیم با گریه هات تباه نکن

***

می مونه سایه تو قلبم از زمــــان

وقتی از دوری تو دل می ســوزم

شکلِ ماهت نعشه زد وقت غروب

تار و خاکستر میشه شب و روزم

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 01/03/1392

 



:: برچسب‌ها: تقلب ,
:: بازدید از این مطلب : 1755
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : پنج شنبه 2 خرداد 1392
.

 پادشاه و ماهی گیر

صبح گشتی زد زدریا پادشـــاه

جای صیدِ ماهیان در آبــــراه

دید صیّـادی زده تورش در آب

ماهی را از تور می گیرد شتاب

آشنا در کار خود بوده همـی

سالها در صیّد می نالد کمی

در کنارش ایستاده با عــــــتاب

گفت از سودت بگو خانه خـراب

روزگاری ابروانت خم نشــــــــد

ماهی می گیری و قرضت کم نشد

روز و شب در دلِ دریا خفته ای

بهرِ روزی عاقبت را جستــه ای

دادِ حاکم بر سرش صیّاد دیـــد

علتِ کم رزقی از آهش شنیـــد

گفت مقداری زسودم باختم

بی قسم در آبِ شط انداختم

دوماً در زندگی قرضی بــــود

نزدِ صاحب خانه را فرضی بود

سوماً مقروض بودم از قدیـــــــم

قرضِ خود را می دهد عقلِ سلیم

پادشاه از طنزِ او خوشحال شـد

روی بوسید و دلش بد حال شد

توی خواب ناگهانی رفته است

با زبانِ بی زبانی گفته اســت

بدرود گفته شاه به صیّادِ پیـــر

سخت دردی راشنیده این امیر

***

صیاد علّت کم رزقی را:

1-ماهی گرفته و در آب اندخته

2-ماهی گرفته و قرض داده

3-ماهی گرفته و بدهی خود را پرداخت کرده

معنی این سه تا چیست؟

جاسم ثعلبی (حسّانی)30/02/1392

 

 



:: برچسب‌ها: پادشاه و ماهی گیر ,
:: بازدید از این مطلب : 1757
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 1 خرداد 1392
.

 مشاعره سایت شعر ناب

خوش گذر کن با خدا ، بگذر زگرگان غریـب

نیش آدم های خسته ، خیلی پر درد و فریب

***

بَه چه آواز و صدایی بهرِ نجوا و نمایی

از بزرگان ادب را دل ندیده بی وفایـی

***

شیشه ی دلت اگر خوب صاف شـــــود

پاک می کرد اشکهای قاب عکسِ دلبران

***

شیشه ی قلبم شکست از روزی که

ترک کردم عاشقی پشت ســـــرم

جور کردن تیکه هاش مشکل نبود

عیب آن از من نبود از دلبـــــرم

***

پاک کردم شیشه ی صاف دلـــــــم

از ثریا تار می دیدم جهــــــــــــان

دلِ خود را پاک کن خواهی شنــید

بوی خوش عطرِ کلامِ دیگــــــران

***

دلِ نامردان نجس من دیــــده ام

مثلِ دم سگ پاکی را نادیده است

صد هزاران بار اگر شستی به آب

با نجاست سالها گندیده اســت

***

بی وفایی رسمِ زنبیلِ زنـــــــــان

می برد دسته اگر سنگین شـــود

با وفا آن قلمِ دست زبـــــــــان

با صدایش حرفِ دل رنگین شود

***

درد دارد لوحِ شلاقِ خسیــــــــس

بر کمر خوردم و دل مهمان نـــــواز

سفره پهن است و درِ خانه چو سنگ

قلب در رفته و دل گفته بســـــــاز

***

حرفِ ما از بی وفایی بوده اســــت

مهرِ طومارِ جدایی آفریــــــــــد

ساختم دیواری از عشق و وفــــا

دشمن آمد حبلِ وصلش را برید

***

وقتی دیدی راهِ تو باریک و باز

دست بردار از سفر وقتِ نیـاز

***

تو خدا دیدی و گفتی آشکــــــار

دلت فهمیده که شب ها بــی قرار

کاشتی گلهای رحمت در زمیـن

یک بهشتی ساختی در کوی یار

***

کنده شد دندان تیزم دل نبنــــد

نیشِ گرگان خوب ساییدم نخنــد

پشت هر صاحب دلی شیری شدم

با خیانت آمد و در خانه کنــــد

***

خسته شدم از زندگی از بی وفایی های یــار

دردم نبود از این زمان ازدرد وزارش در بهار

دور شدم از مجلسش میخ زده راهِ دلــــم

راهِ فرارم بسته و فریاد گندش آشکــــــار

***

دل چنان خندید از این داروی تو

سوختم خاکسترم در باد رفــت

مرده شور آن دکترم رفته سفـر

در کتابِ قلبِ من از یاد رفـت

***

بی وفایی سهمِ آدم های پســـت

با دروغ آویز کردند سر و دســـت

ساختند کوهی پر از مکر و فریب

عقل و منطق با نفوذِ خود شکست

***

شیرِ آدمخوار گفتم ای عزیـــــز

شیر آب از نم دستم در گریــــز

وای از این دلسوزی و دردِ دلم

درد و بارت روی هر پر غم نریز

***

وقتی افتادم خدا دستم بگیر

مانده ام مابین سرباز و امیر

***

دست من کوه است و دل آتشفشان

سوختم در آتشِ قهرِ جهـــــــان

***

درک من از دل همان دل مهربـــــان

آدم بی دل ندیدم در جهــــــــــان

تو بگو دیدی سمایی بی چـــــراغ

اگر دیدی توی خوش خوابت بمان

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 27/02/1392



:: برچسب‌ها: مشاعره سایت شعر ناب ,
:: بازدید از این مطلب : 1686
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 29 ارديبهشت 1392
.

 سرای دل

بیمارم و دل مجروح ، بی تاب و سحر خیزم

از درد و جفای یار ، تا صبح غم انگیــــزم

***

در چاله ی دلدردی ، لغزیده دل و جانـم

قلبم آشنا با درد ، در ژرفش گل آویزم

***

بشکسته سرای دل ، می نالد زهر فریـــــاد

خونبار شده چشمم ، مرتب اشک می ریزم

***

دیدارش شبی در خواب ، آهسته و بی درمان

یک لحظه نفس با یار ، از القاب پرهیــــزم

***

آواره تو شهرِ غم ، بی چون و چرای دوست

با چشم اشاره کرد ، بر بن بست دهلیــزم

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 26/02/1392



:: برچسب‌ها: سرای دل ,
:: بازدید از این مطلب : 1987
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392
.

 جنگ و جدل با یار (غزل)

صد حرف و حدیثی شد ، با دلبرِ جانانه

از پیکرِ دلبندی ، کوچیده زمیخانـــه

***

گفتم که چرا بارید ، اشکِ گونه هات امروز

گفتا که دلیلی نیست ، رسمِ دلِ دیوانـــه

***

گفتم که چنین پندار ، از قسمت دربـارت

گفتا که میسّر نیست ، ببریدم از این خانه

***

سرمست و غمگین است ، در کنجِ شبح رفته

(بی دل) که مجالی نیست ، گنجایش پیمانه

***

گفتم رهِ برگشتت ، هموار و امان بوسید

گفتا که نگو برگرد ، پیچیده تنم شانـه

***

در غمکده اش ماندم ، بی رای و جوابی نیست

خشکیده لبم از حرف ، از عاشق دردانـــــه

***

گفتم تو بیا با من ، میخانه صلاحی نیست

مستی زشرابِ ترش ، درمحضرِ بیگانــــه

***

گفتا تو دلت شیرین ، در ترشی من نشکن

با درد و جفا یارم ، دربستِ صمیمانــــــه

***

این جنگ و جدل تابید ، تا نصفِ شبی افروز

هی میگم و هی می گفت ، از دردِ غریبانــه

***

دل خسته شده از قیل ، با قالِ تبه ســـــوزی

سر بر خاک مالیده ، جان کنده چو مستانــه

***

گفتم که انا لله ، ببریده  چوحسّانـــــــــی

گفتا که نترس ای دوست ، دیدار در آن لانه

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 25/02/1392

 



:: برچسب‌ها: جنگ و جدل با یار (غزل) ,
:: بازدید از این مطلب : 1644
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392
.

 سیلِ درد

ای خدا چرا من و یادت میــــــره

همیشه دست به دعام سر نمـــــاز

آخرِ عمرم کمر خم شد ببیـــــن

تو برام سعادت و خوشی بســــاز

***

شبِ تنهایی کنارِ پشتِ بــــــــوم

سرِ سجاده خدا با تو بــــــــودم

رازِ ناگفته ندارم توی قلــــــــب

باز کردم بسته هاش فاش نمـودم

***

دیدی مظلومم و کلی سیــلِ درد

روی قلبم خواب رفته اینچنیـــن

پاک کردم قطره های سیل اشک

آب رفته شادی هام توی زمین

***

دست کم شستم دلم سالی یه بار

با تلاوت ختم کردم دادتـــــــو

روزه و حکم تو در راز و نیــــاز

نوجوان و کار کردم یــــــاد تو

***

دلم مشتاقِ لقایت ای حبیــــــــب

بی تو من خاکستر م بر روی خـاک

وقت دیدارت خدا کی می رســــد

در انتظارت می مونم با دل پـــاک

***

ای خدا ای مهربان ای سرورم

خالق هستی تویی در بعد جان

بی پناهم بی تو در راهِ صراط

عشق توشعله ی فانوس جهان

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 24/02/1392



:: برچسب‌ها: سیلِ درد ,
:: بازدید از این مطلب : 1700
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 24 ارديبهشت 1392
.

کرکس ها در پروازند

زیرِ نم نم باران

چتر طعمه ها

چه زیبا سایه وار

بی رحمانه

همسفر تگرگ ها و شبنم ها

در راز و نیاز

بر پشت هلال رنگین کمان

جایی که دزدان دریایی

در آن دست به ماشه اند

و سکوت آنها شکارگاه دلشکسته ها

در آب های بدون مرز

جایی که ماهی ها دسته دسته در حرکتند

در بین هزارن صیّاد

بدون ترس و وحشت

به دنبال مرگ یا زندگی

و این قانون طبیعت است

جاسم ثعلبی (حسّانی) 23/02/1392

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: نم نم باران ,
:: بازدید از این مطلب : 1895
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 24 ارديبهشت 1392
.

کور و کرها را گم کرده اند

هواداران آشنا

به روایت تصویر

بر کشتی بی بخار

و آتش سوار

آب دریاها

خشک شد از ستم باد

و زمین دایره نیست

مکعب درها

و سختی ها

روز به روز اوج گرفت

راه فرار

پناهگاهِ گور کن های روزگار

راحت بمان

در صفِ انتظار

فاصله طولانی

رنج ببر تا وقتِ مردن

در تاریکی های بی انتها

لحظه شمارِ

کوچ این افسانه ها

ترسی از سکرات مرگ نداشته باش

هر دو وعده گاه یکی است

برای شاعر

منظره ای بیش نیست

جاسم ثعلبی (حسّانی) 22/02/1392

 



:: برچسب‌ها: گور کن ,
:: بازدید از این مطلب : 2039
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 22 ارديبهشت 1392
.

گورم کندی به دستت ، نمی خوام پیشم بمونی

حواست باشه عزیزم ، به کسی نده نشونـــــی

***

خیلی سختِ دل شکستن ، عادتت شده همیشه

داغ کردی قلبِ نازم ، نمیام پیشت نمیشـــــه

***

اون خدا پشت و پناهت ، برو هر گز بر نگرد

خاطره بد از تو دارم ، آسمونت خیلی ســرد

***

تو نگو آواره موندم ، توی شــــهرِ دود و آه

بس کن از گریه و زاری ، پشتِ تو ابرِ سیاه

***

تو خودت راهِ جدایی ، با طلاق افسانــــــه کردی

خواب رفت اون عشقِ زیبات ، رازِ دل دیوانه کردی

***

التماست کردم امّا ، تو خودت گلها رو کشتــــی

رو قابِ اون کبودی مونده ، همش آثارِ یه مشتی

***

قطع شد راهِ وصالت ، فصلِ دیدارت قیامــت

زندگیت با من تمومه ، برو هر جا به سلامت

***

بسّه لبخندت یه حیله ، کشف کردم توی بارت

از دیارت خیلی دورم ، نمی بینم اشــکِ زارت

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 21/02/1392

 



:: برچسب‌ها: دیدار در قیامت ,
:: بازدید از این مطلب : 1828
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : شنبه 21 ارديبهشت 1392
.

توی دامِ سرنوشت ، من و با حیله کشیـــــــدی

حمله هات باطل و زشت ، تیغی در دستم ندیدی

***

دست بر دار از حیاتم ، دلمُ غارت نمــــودی

با سلاحت با کلامت ، به سویم آتش گشودی

***

زندگی غارتگری نیست ، زورِ بازو کم میــــاره

می کشی قلبم چرا تو ، قهر و جنجالت دوباره

***

آدما با عقل و منطق ، کشف کردن قله ها رو

بی تفاهمی همیشه ، سرخ کردی دیدها رو

***

با طمع قاپیدی قلبم ، می دونی ارزی نداره

توی دنیای وسیعی ، نیکی ها مرزی نداره

***

قانع و آسوده تر باش ، رزق و روزت با خـــدایت

دست درازی کردی بازم ، قطع شد نای صدایت

جاسم ثعلبی (حسّانی) 20/02/1392

 



:: برچسب‌ها: غارتگر ,
:: بازدید از این مطلب : 2139
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : جمعه 20 ارديبهشت 1392
.

ارید احچی و ارید اتصده بلمیـــــــدان

عندی احساب مکتوب ابرمش عینـی

السکوت احبابی مشروح النظر بعتاب

طبعت احگوگ جاری من یداعینــــی

***

سند منشور بکتاب الاله الکـــــــون

لا ینفع ولد لا مال لا بنیـــــــــــــــان

الدنیا اوکات معدوده او سفرها ایّام

صفّی النیه وی ربک بعد ینســان

***

ملف موجود الک و اتحشّد ابتفسیر

زید اصحاب گلبک لا تفردشهـــــــم

خلیلک بنیه ابدارک او دنیـــــــــاک

حط لک بخّت لفروخک یسیّرهـــــم

***

الحگ معلوم من طردت الفجر شفناه

الباطل رایه حمرا او شرها ویاهــــــا

لا تگرب ثنیت اخوانک او عینــــــاک

ساعد کل کریم النار طفاهـــــــــــا

***

ارید اختم کلامی او کل شروطی ابساع

رجاء من کل سمح یتحمّل اعلومــــــی

حاضر مستعد للستر والطیبــــــــــــات

اسموا یا عمامی او اهلی او گومــی

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 19/02/1392

 



:: برچسب‌ها: عندی اعتاب ,
:: بازدید از این مطلب : 1868
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392
.

چرا قلبم نحس گردید  ، چرا متروک و بی خانه

زمانه سنگ دردش شد ، چرا دربست ویرانــــه

***

می چینم خاطراتم رو ، و آهم مونــــــــــــسِ دردم

به یادِ عاشقی مستم، ولی حس می کنم سردم

***

شدم دیوارِ تیرِِ غم ، دلم با غصه بیــــــــــــــداره

چقدر بی رحمه این دنیا ، شدم غمگین و آواره

***

دخیل و جان فدا کردم ، نمی فهمه دلش سنگِ

دو دستم برده اون بالا ، به بند حلقه ی تنـــــگِ

***

قسم خوردم گناهم چی؟ ، به حرفم بغضی سر داده

تو فریادم دوایی نیست ، دلم شـــــــــــــلاقِ پر داده

***

کبودی بر تنم خوابید ، و طاول های هر جایــــــــــــــی

سرو پاهام به خون غلطید ، چو مرغی بی سر و پایی

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 19/02/1392

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: شلاق ,
:: بازدید از این مطلب : 2009
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392
.

می دونی که من می خوامت ، چرا تو باور نکردی

می مونم به انتظارت ، قاصدک کی بر می گردی

***

مدّتی چشمای عشقت ، با نگاهم خسته میشه

رمزِ درهای صدایت ، با سلامم بسته میشـــه

***

میری و بر نمی گردی ، جایِ خالیتُ می بینم

غصه هات با من تمومه ، خیلی سردی نازنینم

***

با یه آرزوی دل تو ، دردِ  من  آروم می گیـــره

وقتی که تنهایی رفتی ، واسه برگشتن چه دیره

***

تو سحر بیداری امشب ، می دونم آهسته رفتی

با خدایت دردِ دل رو ، با یه آهِ خسته گفتـــی

***

میری و بر نمی گردی ، جای خالیتُ می بینـم

غصه هات با من تمومه ، خیلی سردی نازنینم

جاسم ثعلبی (حسّانی) 18/02/1392

 

 



:: برچسب‌ها: چه دیره ,
:: بازدید از این مطلب : 1765
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 17 ارديبهشت 1392
.

مراتب الصدق

یا نور الوجه با جود الاجـــــــــــواد

او یا صیوان مدگوگ ابثنیــــــــــــه

یا هاون الگهوه او صیت الامجـــاد

الصدگ ینجی البشر من کل خطیه

***

میثاق الکلام النابع ابطیـــــــــــــب

غسل وجه السلف و اتحده الاجیال

طبع نور السماء بگلوب الاحفـــاد

انکتب بکتاب ملیان امن الامــــال

***

درّه تنوصف ما طخّت البیــــــــــــــــــع

الصدگ یشفی المریض او ما یهینــــــــه

شمس و ایضوی ارض الجهل و الشات

الکذب مدفون بدیار الحزینـــــــــــــــه

***

علامه بلصدر مخزونه بحـــــروف

ابمشاکل تستعد فرحانه الافـکار

یهز ابصیت بصماته بلا ســــــــور

الصدگ ضاوی گمر ینسر بالنظار

***

الصدگ منظار نیشانه بلعیـــــون

الصدگ نور ابضلام ایشع سمانه

الصدگ بکتاب ربنه عنده نیشان

الصدگ خیّال و المرشد عنانــه

***

تحذر یا انس واکسب المطلــــــوب

یوم الکون مکتوب ابتحـــــــــــــیه

الصدگ عطشان مایه ابّین الاجبال

الماعنده صدگ حقه المنیــــــــه

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 18/02/1392

هدیه الی اخی و صدیقی حاج رسول الکاظم الغانم الساری




:: برچسب‌ها: مراتب الصدق ,
:: بازدید از این مطلب : 1938
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 17 ارديبهشت 1392
.

مرگ و زندگی

من کجای قلبِ تو جــادارم

روز و شب به یاد تو بیمـارم

سایه ات زیبا نشسته بر دلـم

هار ماندم به دلت ســربارم

این همه دوری و آهی از فراغ

بین مرگ و زندگی مختــارم

نوحه خوانم در دریارت آشنا

بین قله های تـــــو در زارم

عوض کردم بارها جامه ی تن

رنگ کردم دکمه ی شلــوارم

کوچ کردی به بلادِ خیلی دور

در کنارت خفته ای در غــارم

خواستی در بحرِ تو قایق شوم

با جان ودل آماده ام بیــدارم

در شمیمِ هر نسیمِ این صبـــا

تاج و تختِ عشق بر سر دارم

باد تند آمد خیالم را ندیـــد

در ثباتِ قصرِ تو دیـــــوارم

کوله بارم همسفر شد بین راه

در شهر و کوی غربتم آوارم

مثل بلبل قد نمایی کرده دل

گیج شد در قلبِ تو گفتـارم

باز باریدن گرفته فتنــه ها

در زمین شادِ تو غمبــــارم

همچو مجنونی شدم آواره یار

یافتم عطر گل از کـــردارم

جاسم ثعلبی (حسّانی) 16/02/1392

 

 

 

 




:: برچسب‌ها: مرگ و زندگی ,
:: بازدید از این مطلب : 1949
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 17 ارديبهشت 1392
.

با تو هستم دلبرم ای مهربــــــــان

در عزای مردنم نوحه نخـــــــــوان

حال و روزم خوش بود شادی کجاست

دل که زنده عاشق و بی غم بمــــان

***

دلبرم در زندگی کردن چه سیرم

آرزو دارم در آغوشت بمیـــرم

خسته ام از این طلوعِ بی نهایـت

با عصا هم مونسم بی آنکه پیـرم

***

چشم پوشیدم از این آوارگی هــــا

سوختم در آتشِ دلبندگی هــــــا

مرده ام در این دیارِ بی پناهــــی

با قناعت دوختم پوسیدگی هــــا

***

پاشو پاشو در پی این کـــاروان

گام بر بر قله ی فتحِ جهـــــان

وقت آن امروز و فردا می رسـد

با تلاش و سعی خو زیبنده جان

***

ای زمانه خسته شد دل از سفـر

دست بردار از سرم بی دردِ سر

مدتی ناله و زاری کــــرده دل

سالها آغوش غم شد در بـه در

***

بافتی گیسوی قلبم روز و شــب

همرهم کردی زمان با سوز وتـب

سنگ شد این دلِ آسوده به رحم

از دیوانگان دریافتم علم و ادب

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 15/02/1392

 



:: برچسب‌ها: رباعیات حسّانی 9 ,
:: بازدید از این مطلب : 1948
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392
.

ارید اطلب کلام او لا تلومونـــــی

بعدهه ایشیل گلبی او لا تداعونی

***

بصمت الخوه ویاکم ابکل معروف

عتاب ابگلبی نایم لا تهیضونـــی

***

ارید اشرح واطبّگ خیری او دنیای

شریت الحق ابعینی لا تداعونـــی

***

ما عندی عدو ظاهر غریب اویای

عدوی ناطر ابذل فتشت اعیونـی

***

من عندی قریب او جالس ابکل صیت

علی درب الرذاله ابکذب جـــــرونی

***

دعیتک یلی فیک اهمومی عمیانات

ارید احقوقی کلهه من الهانونـــی

***

ادری شهم انته او بیک رفعـت راس

لان بخت السواری ابگلبک اضنونی

***

الی الحیـــــــادر (لفته الصالح و من تابعه)

المنایا اگبال شطّک لا تردهـــــا  (لا تشربها)

او روحک علی حقک لا تردها (لا ترجعـــها)

الصدگ چلمه غنیه لا تردها ( لا تتردد فیها)

کلام الناس یستر کل خطیــــــــــــــه

***

نشرت الباطل ابحگ واندعاکم ( طالباکــم)

ختلت او صدت صبره و اندعاکم ( اندعاکم)

یریت الجوره تثّر و اندعاکم (ندعیکــــم)

علی عسر او یسر نصبح خویـــــــــــــه

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 14/02/13912

 



:: برچسب‌ها: الی شیخ عبود ابن ابوریشه ابو احمد الساری ,
:: بازدید از این مطلب : 2253
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 15 ارديبهشت 1392
.

ماه و ستاره ای تو ، در آسمونِ زیبــــام

مهتاب و نورِ عشقت ، شادیِ گرمِ روزام

***

با قلبِ پاره پارم ، دلُ دادم به دریـا

چقد زیبا کشیدم ، ساحلِ چشمِ رویا

***

هواتُ دارم امشب ، دردِ دلت قشنگه

مثلِ قطارِ بی غم ، میانِ کوه و سنگه

***

بشکن نزن به تارم ، بریده حبلِ وصلش

صدای او خموشه ، تو ختمِ دردِ نسلش

***

نم نمِ اشکِ رویات ، به خون کشیده رودم

با سوز ودرد و غمهات ، همیشه با تو بودم

***

تو گریه هات یه دستمال ، دستم کشیده رویت

مُردم ولی تو بودی ، زنده شدم به بویـــــت

جاسم ثعلبی (حسّانی) 13/02/1392

 



:: برچسب‌ها: هواتُ دارم امشب ,
:: بازدید از این مطلب : 1714
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : جمعه 13 ارديبهشت 1392
.

عمری از زندگیت ، توی دلم زیستی

پس چرا تو قلبم ، دردِ دلت ریختی

فاصله کم شده ، تو آسمونِ چشمات

بی خبر بریدی ، تو با وفا نیستــی

***

قاصدک در به دری ، تو آسمونِ آب و سنگ

کنارِ ابرِ دلت ، نشسته رگبارِ تگـــــــــرگ

دلت میحانه زده ، باغِ گلم غرقِ تو شـــــد

دلم تسلیمِ تو شد ، با خاطراتِ اون بجنــگ

***

زنگِ این جدایی ، از خنده هات شنـــیدم

غیر از این هزار غم ، یه شادی رو ندیدم

می دونی دل زدم ، از حس و آهِ رویــات

خستم از همرهت ، به اون خدا بریــدم

***

تو بمون با ابرو هات ، بساز برام یه خنجری

قلب و رگ هامُ بزن ، واسه دلم دردِ سری

خیلی ها گفتن بسه ، ببند درِ این دیده رو

از خیانتت بدم ، ولی برام تاج ســــری

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 12/02/1392

 



:: برچسب‌ها: جنگِ خاطرات ,
:: بازدید از این مطلب : 1889
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392
.

نمی دونم چرا سردم ، دلم تنهایی بیــداره

شبم تا سحر می لرزه ، شدم مجنونِ آواره

***

به فکرِ درزِ دیواری ، تو پاتوقِ خیانـت ها

یه سایه در خیالم شد ، غروبم خسته و تنها

***

همه بیمارِ سرپایی ، و من تصویرِ رو تختـی

یه آهو در دلِ صحرا ، شدم مانورِ بد بختی

***

همش بغض و همش بی حال ، یه برگِ زردِ پاییزم

عطش نایِ دلم خشکید ، به پوچی خوانده جالیزم

***

چرا سردم چرا کم جون ، چرا در خواب بیدارم

همه در عاشقی مستند ، و من رو تختِ بیمارم

***

خطر فرزانه ها دیدند ، و من پی گردِ توصیفم

جهان در لذت و شادی ، و من در بُعدِ تعریفم

***

جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 12/02/1392

 



:: برچسب‌ها: پاتوقِ خیانت ,
:: بازدید از این مطلب : 1761
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 9 ارديبهشت 1392
.

روزی که ازت جدا شم ، روزِ درد و گریه هامِ

روزِ غمخواری قلبم ، روزِ دفنِ قصه هـــــــامِ

***

توی این عشق و فریبی ، خاطِراتِ تو مونـــــده

می شینم کنارِ عکسات ، اون غریبی تو رسونده

***

بی تو شادی رو ندیدم ، بی تو شب ناله کشیدم

تو قفس پوسیده پرهام ، بی تو از دنیا بریــــــدم

***

در دیارِ بی پناهی ، در کنارِ آرزو هــــــــــــام

روز و شب با بی قراری ، پوشیده ساحلِ دریام

***

بعد از این خوش باوریها ، عاقبت این سرنوشتم

غریقِ تنهایی  و غم ، رو دلم مرگُ نوشتـــــــم

***

بی تو شادی  رو ندیدم ، بی تو شب ناله کشیدم

تو قفس پوسیده پرهام ، بی تو از دنیا بریـــدم

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 11/02/1392

 



:: برچسب‌ها: روزی که , , , , ,
:: بازدید از این مطلب : 705
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392
.

چرا دلگیری از دنـــــــــیا ، چرا اشکِ تو می باره

رو گونه هات یه کوهی غم ، نشسته بر پـــلِ داره

***

چرا رنگِ لــــبات زرده ، چرا پس دادی صـــبرت رو

کمر خم کردی از دردت ، چرا می کندی قــبرت رو

***

مگه از زندگی سیــری ، دلت بیزاره و تنهـــا

بگو ! مهرِ پدر رفتـــه ، شد ی آواره و بی جـا

***

یتیمی دردِ سختی هست ، پیامبر راهُ طی کـرده

یه عمری گشته آواره ، همش با نالـه و درده

***

نمی تونم برم جـــــایی ، تو معصومیّتت گیــرم

به اشکاتُ دلم کشتی ، دارم از غصه می میرم

***

بخون با من یه آهنگــی ، فراموش کن عذابت رو

توکّل بر خدا کافی ، بکن درد از نقابـــــت رو

***

بلند شو بس کن از گریـه ، رسیده وقتِ بیـداری

برو تا زنده ای جانم ، نده فرصت به بیمــــاری

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 10/02/1392

 

 

 



:: برچسب‌ها: دردِ یتیمی ,
:: بازدید از این مطلب : 1942
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392
.

مزن طعنه به لبخندی ، که در آغوشِ دل مرده

سنانِ آتشِ و دودش ، صدایِ دلبری خونـــده

***

بیا در طالعِ انسان ، نگر کن خلقتِ جانــان

به خاکی آبی و آتش ، هوایی طبعِ دلداران

***

یکی سخت است و دلگیرِ ، یکی دیگر پر آشوب است

چو آتش سوز و گرمایش ،ولی در ختم مغلـوب است

***

هوایی طبعِ دور از درد ، و می بارد وفا از خویــش

دل آویز است به هر یاری ، و می بارد طلا از خویش

***

به طبعِ آبی دلبندم ، چه مستِ شهرِ رُم گشته

نمای دلپذیرِ عشق ، پرستیده و گم گشتــــه

***

ازم بشنو مرا دریاب ، کلام و پندِ حسّانــــی

بدان رفتارِ طبعِ یار ، محصور است و زندانی

***

نگو یارم بد آموز است ، نگو در عشق کم پیدا

برو در طالعش بنگر ، بخوان ای تشنه ی شیدا

***

خدا پیچیده هر نسخه ، درونِ ذاتِ انسانـــی

یکی خوشبخت و شیدایی دگر آشوبِ میدانی

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 09/02/1392

 



:: برچسب‌ها: طالع معشوق ,
:: بازدید از این مطلب : 1770
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : جمعه 6 ارديبهشت 1392
.

خسته شدم از این زبان

دلُ عذاب می دهـــــــد

دو تیکه از گوشتِ روان

به غم نقاب می دهــد

***

همیشه در خلوتِ مــن

سیاستش روا نبــــــود

عذاب و بی خوابی تن

به رختخواب می دهـد

***

حسود و سایه ی تنـــم

هر جا میرم به همرهـم

چه خوش خبر رازای دل

به شعرِ ناب می دهــد

***

با تیغِ فکرِ هر ســکوت

برای دفعِ این ضــــــرر

همگام کردم نظــــرش

آب از سراب می دهـد

***

جنگِ شبیه تن به تـــن

تو خاطراتِ دل نوشــت

ولم نمی کنه مگـــــــر

درد ی مذاب می دهـد

***

بریدنش چه ساده اســـت

عشقم به نقصی می رسد

دشمنی سر سخت و قَـدَر

مرگُ شتاب می دهــــــــد

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 08/02/1392

 



:: برچسب‌ها: جنگِ تن به تن ,
:: بازدید از این مطلب : 1608
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : جمعه 6 ارديبهشت 1392
.

توی شهرِ غربت ، اومدم سراغـت

عاشقم خدایا ، مردم از فراغـــت

***

منکرت نبودم ، سینمو گشـــــودم

شاد و شادم امروز ، از دلت سرودم

***

 صدای ناز و خستت ، شادی آفریده

آهنگِ نمازت ، در کعبه رسیــــده

***

زهرای حسینم ، میلادت خجسته

سرورِ امامت ، بتها رو شکستـــه

***

جشن و شادمانی ، مکه را صفـا داد

این گنجِ امامت ، زهرا رو خدا داد

***

ای دخت پیامبر ، تولدت چه زیباست

همنامی کوثر ، چاه دلت دریاســـت

***

توی شهرِ مکه ، اومدم زیـارت

قبرِ تو ندیدم ، غمگیـنه بهارت

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 07/02/1392

 



:: برچسب‌ها: ای دختِ پیامبر (ص) ,
:: بازدید از این مطلب : 1838
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392
.

یا زلازل هزت اعناد الرجــــــال

او یا سهام الترمی اگلوب ابخطــاء

او یا لیامه النامت ابحضن المریض

الهم درس بعلوم دلالی او سطـاء

***

اخذ نص من الکرم والمحســــــنات

الغیبه دخلت باب ثانی امن العـــتاب

و الفکر مملی ابعسر دگ الثبـــــات

ابارض صبخه نیشنت گلبی ابسـراب

***

اتعاونوا اهل الحسد والمنکرات

فتّح البیبان گلبی او ما یســد

قولوا اعلیه جسد ممتد غریب

ضربوا ابسوط او بتاتا ما یعـد

***

اتعلمت اشرب غضب و انفخ نهیت

یا حسافه الدنیا ما کرمت حلیــم

اتبلغ الراداتهه او تکسب مــــقام

لا تعرف الدارس او اصله حکیم

***

یا غدر ترّس جوانی امن الذنوب

الخیر جادم ذم کلامی من جدید

والمحاسن نامن اببیت الســوال

و التهایم تفتر او ترجع جدیــد

***

یا حسافه اهل الکرم طردت الجود

والعلم ما عنده نخوه او صیت الــه

الدار ظلمه او بابهه امکسر الزجاج

سبب الحق الفرید المشکلــــــه

***

الله یربی الکل بشر دیر المـــــدار

لا تعیب الناس والغیبه حـــــــرام

اشلون عندک بخت واترامی الفقیر

یجی یوم او ترضی گلبه الما ینام

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 07/02/1392

 



:: برچسب‌ها: اتهم والهم ,
:: بازدید از این مطلب : 2033
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392
.

شعّت انوار الجلاله ابمولد الزهرا البـــــــتول

ثبتت احکام الرساله من زهت بنت الرسول

***

والمدینه الفرح سرها شمع دوّت من گمرها

من اصلها هاشمیه او بعد اکثر ما اگــــول

***

حور من عین النظرها ما یبلل کل مطـرها

غسلت ادروب العباده فاطمه باب الحلول

***

یا سفینة نوح سرها من علی دائم نظرها

جنه مفتاح السعاده غیر حب ها لا تنول

***

امن الامامه ابکل شهامه عاشت ابضی الـدلال

یا ثقافه ابگلب ضخرت یا طبیبه الکل خجول

***

ورده و اببستان زهرت و العطر سهّر دربهــــــــــا

یا شمسنه البیهه حکمه الکصرت اصنام العجول

***

تحفه نزلت من خلقها و النبی ابصدره یضمها

ام ابیها بت نبیها طاهره الکوثر قبـــــــــول

معنی:

ماه و مهتابِ خدا تابیده شد در آسمان

حکمِ دیوانِ عدالت مولدِ زهرا بدان

***

در مدینه شادکامی شمع روشن کرده قابش

با اصالت هاشمی را کفر لرزید از حجابش

***

حوری چشم خلایق اشک می بارد صلاحش

شستشو کرده دلی را با تبسم در فلاحش

***

کشتی نوح است رازش با علی پوشیده نازش

او کلیدِ رستگاری قلبِ او جوییده ســازش

***

از امامت با شهامت زندگانی کرده زیبــــــا

ای ادب در دل فروزان ای غریبِ شهرو دریا

***

گلش در باغی نما زد عطرِ زخم خود نبســـــت

حکمتش ایمان و عقلش بتِ هر دردی شکست

***

تحفه ای از آن خدایی سینه آغوشِ صفایی

ام ابیها گنج شیعه کوثری آبِ شفایـــــی

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 06/02/1392

 



:: برچسب‌ها: فاطمه ام ابیها (عربی و فارسی) ,
:: بازدید از این مطلب : 1853
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392
.

ای سفیرِ خنده ها روزت مـــــبارک

ای دلیرِ با وفا روزت مبــــــــــــارک

دسته گل ازم بگیر من دستبوسم

ای امیرِ دلربا روزت مبــــــــــــارک

***

تو دیارِ عاشقی دلُ صفا می کنــــــــــم

برای دیدنِ تو خدا خدا می کنــــــــــــم

در حسرتِ زیارتت ای ماهِ تابان جهـــان

در محضرت ای آشنا غمُ جدا می کنم

***

تابیدی چون ستارگان در آسمانِ علم و دین

ای هموطن ای پرچمِ زیبنده دریا و زمیــــــن

اندیشه تان در قلبِ ما شمعِ نبوغ انباشته

ای یاورم سربازِ دل سنّت باطل در کمیـــن

***

ای رعد و برقِ آسمان روزت مبارک

ای منجی جان و جهان روزت مبارک

بازم بگو از قصه هات ای مهربانـــم

با صد زبان و صد بیان روزت مبارک

***

تو دل نشسته حرف تو جانم فدایت

با بارشِ هر سخنت هستم صدایـت

خورشید تابنده ی حق از آسمانــی

یک انقلاب آغشته شد از هر ندایت

***

درمان درد ما تویی فریاد کـــــــردم

می ترسم از نادانیم بیداد کــــردم

بیمارم و زخم دلم پس کو طبیبـــم

وقتِ ملاقاتت دلم آزاد کـــــــــردم

***

ای شمعِ تابیده ی جان روزت مـبارک

ای لوحِ زیبای جهان روزت مبـــــــارک

در مهد مکتب مانده ای زیور نشانت

شمع نبی در این زمان روزت مـبارک

***

پیشاپیش شهادت عالم و فیلسوف جهان اسلام

شهید مطهری تسلیت و روز معلم گرامی بـــــاد

جاسم ثعلبی (حسّـــــــــــــــانی) 05/02/1392

 

 



:: برچسب‌ها: معلم سفیرِ خند ها ,
:: بازدید از این مطلب : 1706
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392
.

لبامُ بستی ، دیدی منم صدایی دارم

از خاطراتت ، قلبی پر از عزایی دارم

کنار تو نشستم ، با قلـــبِ پاره پاره

باور نکن بمیرم ، منم خدایی دارم

***

نمی دونستی شــــدم اجیرِ درد

نمی دونستی دلم کویرِ ســــرد

به خدا آشفته ام از زندگـــــی

تو منُ گم کردی دنبالم نگرد

***

باز اصرارِ دلِ تو ، در مسیرِ بی نهایــت

با وجودِ خطِ قرمز ، بازگشتنت دوباره

امّا بهارِ عشقم ، بر پیکرِ وجــــــــودم

کاشته رمزِ محبت ، مهر و وفا می باره

***

نمی خوام با تو باشم تو بردگــــی

دلمُ صفا دادم به ســــــــــــادگی

زخمِ دل پر خون شده با خنجرت

دیگه بسّه خسته ام از زنــدگی

***

دیدم اون تلخیِ شب های هوار

دل چشیده درد تو زیبا کــنار

باختی یه زندگی به راحتــــی

دیگه قصه های نو بر من  نیار

***

باز اصرارِ دلِ تو ، در مسیرِ بی نهایــت

با وجودِ خطِ قرمز ، بازگشتنت دوباره

امّا بهارِ عشقم ، بر پیکرِ وجــــــــودم

کاشته رمزِ محبت ، مهر و وفا می باره

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 03/02/1392

 



:: برچسب‌ها: تلخی شب های وداع ,
:: بازدید از این مطلب : 1591
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392
.
صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی