دلم در غمی اسیره ، لبِ دریا برده بــــــودم
در کنارِ موجِ دریا ، گوش داده تک سرودم
***
خواندم غزل برایش ، با صدا و نی و نایـــــم
مثلِ گربه ی ملوسی ، لیس می زد نوکِ پایم
***
سوختی قلبم فرشته ، جسممُ صد پاره کــــــــردی
پاک کن آن اشک چشمات ، قلبِ من آواره کردی
***
تا که افسرده نمانی ، دل از تنهایی کشــــــــــیدم
در کنارت شاد و خندان ، از غم و غصه بریدم
***
دلم آوازش چه زیبا ، لحظه ها زمزمه می کــرد
گوش دادم نغمه هایش ، بارانش نم نمه می کرد
***
عاشقی دلم را کشته ، سالها در آن عذابـــــــــش
ندیده خوشی دو روزی ، آب شد دل در مذابش
***
سوختم در قطره های ، بارشِ نم نم دوســـــتان
بی وفا بودند همیشه ، در تظاهر شاد و خندان
***
غم اول از کسی بود ، به دلم رحم نکــرده
زیرِ آسمان و ابرش ، حقِ دل سهم نکرده
***
غم دوم از دلیری ، سالها همـــــــــــرزمِ دردم
وقتی رو کرسی نشسته ، دلمُ بی خانه کردم
***
درد سوم دل من ، پوسیدم در این گرانی
قیمتی نداره قلبم ، از فشارِ زندگانــی
***
جاسم ثعلبی (حسّانی)23/08/1391
:: برچسبها:
گربه ی ملوس ,
:: بازدید از این مطلب : 2113
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2