مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

در یک شب تاریک

در یک شب سرمایی

به بازار دل دادگان

به کوی دل یافتگان

صحنه های غمی را در دلم پوشیده

یکی پس از دیگری تابان

در ستاره  تنهایی و غربت

لحظه ای به حا ل نگرانیها

که در ذاتم زندانی و پشیمان

آهای سوزان و درد  های بران

و عذابهای جوشان

به فکر داد و فریاد عزیزان

شکم گشنه ی سه وعده

با خوراک غم انگیزی دل

در شهر تهران

میدان حر  در سپیده ی غروب

دید و بازدید چشم خوابان

کاخهای دلم ویران

ناگهان صدایی بیامد در مکان

از خواب بیدار

و آهویی یواشکی رد شده از کنار

لبخند زنان

نظر انداخته از نهان

با تیری سوزان

 به دلی سوخته در آتشدان

گفت: لعنت بر حسودت

دیر فهمیدم این کلام

به دل اصابت کرد این پیام

تا برگشتم آهو از دشت مغان

در رفته

و در چند متری فاصله انداخته

نمی داند دلم مجروح گردیده

و بسی رنج کشیده

و سختی خورده

و در وسط دریای زندگی خشکیده

کاش میداند این آهوی تیز رو

تا ترسیم نماید حلقه ی صبرم را

و بدرود فرستد به این مهرم را

به وی خندیدم  و تبسم کردم

از اینکه نمی داند اینجا جای عشق بازی نیست

دلی داشته ام که هزار تیکه شده

و سالهاست که روحش پر پر شده

در بازیچه های دور گردان چرخبالهای افسردگی

و به سرزمین نام آشنایان مردگان

درود بر دلهایی که ظاهری خندان و باطنی آتشدان

 

جاسم ثعلبی 03/10/1390  خ کاشان تهران

 



:: برچسب‌ها: غزیبه ,
:: بازدید از این مطلب : 1811
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 28 دی 1390
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 89 صفحه بعد

صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی