مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

دلم شور می زنه امّا ، دلت با من هما هنگِ

فراموش کرده کوهی غم ، ولی بازم دلم تنگِ

***

رو موجِ غصّه ها خیسم ، نمی نالم زهر دردی

چرا روی سرم افتاد ، هزارن سنگِ نامردی

***

قدم در راهِ تو بردم ، خدا شاهد که می خوامت

بگیر انگشتِ دستِ من ، بخوان آهسته پیغامت

***

به نام عشق و پیروزی ، یه حلقه دلگشا سنگین

تو انگشتت یه برقی زد ، عسل درکام تو شیرین

***

بگیر این قلبِ گم گشته ، اسیر برف و سر مستی

به آرامی کنارش باش ، نمیخواد لمسّ هر دستی

***

تو شهری زندگی کردم ، چراغِ خونه هاش خاموش

همش مهمونِ تنهایی ، شبا می لرزم و بیهوش

***

به دامِ کرخه و کارون ، تو دشت آزاده چوپانم

به نی آموختم شعرم ، شبی خوش کرده دیوانم

***

چهل دیوان رامم شد ، به تازی رفته گفتارم

و سی دفترچه معشوقی ، عجم گیرنده آمارم

***

بگو دنیا غمت هر جا ، بیا دلواپسِ دردم

رو سینه جای پایی هست ، اگر ترسیده نامردم

***

من از این بودن و تنها ، یه فانوس و یه دل دارم

زلالم آب شیرینه ، یه قابی روی دیوارم

***

نخور غم جاسم از دنیا ، دلت شب خیزِ حسّانی

بپر از قصه ها بالا ، نمان در پستی زندانی

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 16/10/1392

 



:: برچسب‌ها: حلقه ی دلگشا ,
:: بازدید از این مطلب : 1858
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 17 دی 1392
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 89 صفحه بعد

صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی