لا تغادرنی
فی زوال الشمس
یزداد الّمی
والبکاء یرهقنی
و الدموع تسفک دمی
ارجوک ، ارحمنی
ولو لفتره من الوقت
ضمّد جروحی
و اسقینی حیاتی
من صبرک
یا من اخذت کل ما لدیه
سمعی و بصری وانفا سی
کوزً مهجور فی دار النیاح
ما تبسّم فی وجهی
الا الغرابین
حاملات خبر هجرک بلا مزاح
التفت علیه
خذ الخاتم
المنّی
یلمع فی لیل دامس
خذه و ابتعد عنی
ولا تعود
حتی تنقطع عن قلبی الشهود
لا تغادرنی وانا فی طریق الرحیل
غمّض عیونی بیدک
و اترکنی مظلومة تحت صخور المستحیل
و اغرس لوحة عرسی علی تراب قبری
لیس لی من یدعی
و لا من یصرخ
ولا من یبکی
و لا دللیل
اذهب بسلامه
معنی:
ترکم نکن
در غروب آفتاب
می ترسم از تنهایی
و اشک های خونی
تمنّا می کنم ، رحم کن
حتی اگر یک لحظه
زخم هایم را ببند
و قطره ی حیات در جانم بچکان
از صبر دلت
ای کسی که
دار وندارم نزد توست
چشم و گوش هایم تا نفسم
ماندم کوزه ی شکسته در دیاری متروکه
فقط صدای غار غار کلاغ ها را می شنوم
خبر دوریت را بدون رو درواسی
به من می رسانند
سرت را برگردان
بگیر حلقه ی عشقت
جرقه ای شده در دل شب های تاریکم
بگیر و از من دور شو
و بر نگرد
قاتل بی شاهد بمانی
از من دور نشو
آخرین لحظات جان کندنم هست
پلک چشمانم را با انگشتانت ببند
و دل مرا زیر سنگ های نا باوری له کن
و لوحه ی عروسیم را در خاک قبرم بکار
بی کسی هستم در این روزگار
هیچ ورثه ای ندارم
و آدمکی برایم فریاد نمی کشد
و چشمی برایم اشک نمی ریزد
بدون مدعی جان گرفتی
برو به سلامت
جاسم ثعلبی (حسّانی) 25/05/1392
:: برچسبها:
لا تغادرنی / مرا ترک نکن ,
:: بازدید از این مطلب : 1742
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1